یلدا
به نام خدا امشب یلدا است و ما هم آماده شدیم ! بچه که بودیم یلدا یا همون شب چله برای ما بچه ها فقط یک معنی داشت : بابام ( باباآقای فعلی ) چند تا هندوانه می ذاشت روی کرسی ( البته نه از این هندوانه های خوش آب و رنگ امروزی که چند روز قبل توی چابهار یا بندر جاسک یا ... از بوته چیده شدن تا سفره یلدای ایرانی ها برقرار باشه بلکه هندوانه هایی که مهر چیده شده و با ذوق بابا توی تاریکی انبار باغ لای کاه سالم مونده بودن تا شب چله بخوریم . ) هندوانه ها همیشه کم اب و زیادی رسیده بودن و البته اون موقع همین هم نصیب خیلی ها نمیشد . نه این که گرون باشه بلکه اصلا توی میوه فروشی های شهر کوچک ما نبود و فقط آدم های با ذوقی مثل بابا چند تایی ر...
نویسنده :
بابای گل رخ
15:21